برای اینهمه کار به یه ذهن آروم و برنامه ریزی و امید احتباج هست!


خوب خیلی وقت بود نبودم!

خیلی کار ها کردم.

کمی به اوضاع مالی ام سر و سامون دادم. چند تا کتاب خوب خوندم. چند تا دوست قدیمی  رو دوباره پیدا کردم. یه جشن تولد گرفتم. ...خوب مهم هاش همینها بود.

حالا یک دشمن دارم که باید حتما از بین ببرمش! (کارم رو شروع کردم و امیدوارم آخرهاش باشه) یک ترس از رانندگی دارم که باید بهش غلبه کنم. کمی نظم منتظر وارد شدن به زندگیم ثانیه شماری میکنه. کمی هم باید به خودم و سلامتیم برسم. دیگه؟....آهان درباره شغل ام هم در فاز بعدی شاید اقداماتی بکنم! تا خدا چی بخواهد!

خلاصه که سالی پر از برنامه ویتینگمه!

پ. ن: باید حتما حتما حتما کلی تفریح هم بکنم!

سر مرد فریاد میکشید! یه کلمه دیگه حرف بزنی میگم به عنوان کارچاق کن دستبند بزنند ببرندت؛ وقتی مدیر هست معاون چیکاره است که حرف بزنه؛ اسمت تو روزنامه شرکت هست که هست؛ و ....

چند روز پیش هم کس دیگه ای نمونه اش رو دیده بود . تو یه میلیارد ساختمون ساختی یه ملیون به همسایه نمیخواهی بدی؟ رسید دولتی داری که داری. دوباره پول رو میدی رسید جدید برای من میاری . و در جواب به طرف دیگر دعوی که فحاشی میکرده: آروم پدر جون این حرفها رو نزن خونت کثیف میشه.

در ایران انصاف از مستندات حکم نیست.  به همین خاطر هیئت منصفه هم نداریم . قاضی ایرانی موظف است فقط مستند به قوانین حکم کند. بسیاری از قضات سعی میکنند بر اساس برداشت خود از انصاف برای حکم چارچوب قانونی بسازند. ولی آنچه هیات منصفه را منصف میکند تعدد نظرات و روحیات است . قضاوت بر اساس انصاف یکی از ظالمانه ترین اتفاقاتیست که در دادگاههای ایران اتفاق میافتد.


آه ای بروکراسی عزیز کجایی؟

سه روزه دو تا وکیل و یه رییس و یه منشی مچل ورود اطلاعات یه برگ کاغذ تو سایت فلان اداره هستند که ثبت الکترونیکی اجباری و ...داره! پدرمون در اومده! هر بار به مرحله بارگگگگگگگگگگگگذاری میرسه 45 دیقه طول میده بعد همه اطلاعات میپره.

اعصاب ندارم از دستشون. میدونم وقتی فرم الکترونیکی رو کپی بگیرم ببرم اداره ، تازه اصل مشکلات شروع میشه! خدایا خودت به فریاد برس!

بعضی وقتها شرافت در رها کردنه!



...

منشین اما با من منشین

تکیه بر من مکن ای پرده طناز حریر

 که شراری شده ام!

پوپکم آهوکم 

گرگ هاری شده ام!








پ.ن 2: آیا من یک احمق با ذهنی وسواسی هستم؟

یا شیخ مسئلهٌ!

دختری که در کافه ای ظرف میشوید در حالی که میداند کافه چی برای برخی مشتریان غیر از قهوه چیز های دیگری هم سرو میکند،آیا حقوقش حلال است؟

آیا حقوق زنی که در خانه یک رباخوار نظافت و آشپزی میکند حلال است؟

وقتی در یک سیستم عریض و طویل غیر قابل کنترل مشغول به کار هستید که میدانید ممکن است هر لحظه در هر گوشه آن حلالی نقض شود یا حقی پایمال شود آیا حقوق شما حلال است؟

ساده تر بپرسم! آیا حقوق یک کارمند حلال است؟ حرام است؟

احیانا اگر حرام نباشد ولی حلال ملعون باشد آیا با خمس و زکوه و صدقه و ...پاک میشود؟

مگر نه اینکه وجود شریف صاحب عصر(ع) فرموده اند" اگر به خاطر تکلیفی که خداوند در قبول وجوهات شرعی شما بر عهده ما گذاشته است و بیچارگی شما برای پاک شدن اموالتان نبود حتی رغبت نمیکردیم به اموالتان نگاه بیندازیم!"؟ پس خمس و زکوه پاک کننده است؟

از طرفی علما اگر بدانند شخصی مثلا رباخوار است خمس و زکاتش را قبول نمیکنند. آیا خدمتکار خانه باید حقوقش را قبول کند؟ آیا یک کارمند باید حقوقش را قبول کند؟

کاش بتوانم شغل بهتری پیدا کنم!

پ.ن1: آیا مشکلات جانبی شغل ام، به خاطر لطف خداوند است تا فکرام نسبت به مسئله تغییر شغل پویا باشد؟ مثلا اگر حقوقم بیست برابر حقوق فعلی ام بود و در محیطی با پرستیژ عالی بین المللی یا دیپلماتیک کار میکردم هرگز به تغییر فکر میکردم؟