در آخر الزمان حفظ ایمان مانند حفظ ذغال گداخته در دست است!

شنیدم که یکی از همکاران قدیمی وکیل پرونده ای پر حاشیه شده است. بسیار آشفته شدم.

رابطه مان بیشتر سیئه بود تا حسنه! خودش اینطور میخواست وگرنه من معمولا به دنبال روابط صلح آمیز هستم. ولی با اینحال بسیار نگرانش شدم.

اینطور پرونده ها منجلابی از تخلف و اشتباه هستند که غیر از خود آدمها هیچ کس نمیفهمد چه کسی چقدر قصور کرده است یا تقصیر یا اشتباه یا حماقت یا جنایت یا فداکاری یا انجام وظیفه! این پرونده ها اصولا مربوط به فعالیتهای سیاه  و با اتکا به حرکت میان خلا های ناشی از فساد سیستماتیک است! همه چیز هم در هم است. بیت المال، خون، اشتباه، حق السکوت، سیاست و البته خبرنگارانی که با توهم افشا گری ایجاد تشویش و اغتشاش میکنند.

احمق است یا با هوش؟ چطور حاضر شد خود را درگیر چنین پرونده ای کند؟ گیرم که منفعت اش زیاد باشد . از خدا نترسید؟ از ظلم نترسید؟ از خون نترسید؟

البته اگر همه مثل من بدبین و ترسو و محتاط باشند، برنده بازی جنایتکاران هستند. این پرونده نیاز به وکیلی باهوش ، قوی، و سالم دارد که تلاش کند تا با حد اقل بیعدالتی پرونده مختومه شود. به او امیدوار نیستم که به اندازه کافی توانمند باشد ولی شاید واقعا موردی بهتر از او هم نباشد.

امیدوارم خدا عاقبت این پرونده را هم به خیر کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد